به ناله ای ز دل ما چه درد می خیزد؟


ز یک نسیم چه مقدار گرد می خیزد؟

نگاه نرگس نیلوفری کشنده ترست


که فتنه از فلک لاجورد می خیزد

اگر چو صبح کشم آفتاب را در بر


همان ز سینه من آه سرد می خیزد

چو شمع موی سرم آتشین به چشم آید


ز خاک سوختگان سبزه زرد می خیزد

سپهر سفله که باشد که دست من گیرد؟


ز خاک، مرد به امداد مرد می خیزد

خرابی دل ما لشکری نمی خواهد


ز نام سیل ازین خانه گرد می خیزد

نمی رسند به درد سخن سخن سنجان


وگرنه ناله صائب ز درد می خیزد